loading...
در مورد همه چيز
آرمان عارفي بازدید : 6 دوشنبه 03 آذر 1393 نظرات (0)

بلوغ و نوجواني

مقدمه:

واژه نوجوان و بلوغ به گروه سني 19-10 سال اطلاق مي گردد و در واقع نوجواني مرحله بلوغ جسماني، رواني، اجتماعي و گذراز مرحله كودكي به بزرگسالي است كه بلوغ جسماني زودتر از بلوغ رواني و اجتماعي رخ مي دهد و همزمان با شروع زندگي باروري، تواناييهاي ذهني و قابليت هاي شناختي و عاطفي آنها شكل مي گيرد.

رشد جسماني: رشد جسماني در مراحل اوليه بلوغ به ميزان بالايي مي رسد و شامل مرحله اي است كه از آن به عنوان جهش بلوغ نام برده مي شود.

 

بحران دوران بلوغ چیست و چگونه بر آن پیروز شویم ؟

براي نوجوان دوره نوجواني بعنوان مرحله اي از زندگي ، پديده اي نوظهور است .

 هميشه نوجواني بعنوان دوره اي مستقل  در مراحل زندگي انسان مطرح بوده است . گرچه آغاز نوجواني بطور كامل مشخص نيست ولي عموماً شروع نوجواني با پديده بلوغ همزمان و خاتمه آن شروع دوره جواني است .

دوره اي كه شخصي مسئوليت اعمال خود را مي پذيرد .

همان گونه كه نوروز ، روز نو است و خبر از روزهاي دل انگيز و اتفاقات جديد دارد و شكوفه هاي  نوروزي با شكوه و زيبايي ظاهر مي شوند و به تدريج رشد كرده ، تبديل به ميوه شده ، رسيده و كامل مي گردند.

 

نوجواني و بلوغ نيز بهار زندگي است .بهاري كه آغاز تغيير وتحولات جسمي – روحي در افراد است . هر فرد فقط يك بار بهار بلوغ را تجربه مي كند .

 

تعريف بلوغ:

فرآيند بلوغ يكي از پيچيده ترين دوره هاي زندگي و در عين حال  لذت بخش ترين و دل انگيز ترين دوره زندگي هر فرد است . نوجوان در اين دوره تمايلات و خواهش هاي متضادي دارد . مثلا با اين كه مي خواهد با دوستانش باشد . به تنها بودن نيز علاقمند است . در اين دوره نوجوان نه كودك به حساب مي آيد و نه هنوز به درستي بالغ گرديده است ولي در مرز بين اين دو مرحله ( كودكي و بزرگسالي ) قرار مي گيرد .

 

ويژگيها و خصوصيات رواني در سالهالي اوليه نوجواني:

۱- مرحله احساس هويت :

در اين دوران فرد هويت فردي ، اجتماعي خود را به دست مي آورد .

بحران هويت يكي از  بحرانهاي خطرناك نوجوان است .

۲- تغييرات شديد وملموس جسمي ، روحي و جنسي :

تغييرات  ناگهاني ناشي از وضعيت جسماني ، تضادهاي روحي و … موجب نگراني در فرد مي شود .

۳- رشد هيجاني و عاطفي :

در دختران  نوجوان احساسات و عواطف متعدد و غير قابل  پيش بيني وجود دارد كه گاه در تضاد با يكديگرند و سبب نوسانات واضح خلقي  مي گردد .

 

صفات عاطفي و هيجاني دختران نوجوان را مي توان در موارد زير خلاصه كرد :

۱- زود رنجي

۲- نگراني ، ترس و وحشت

۳- حجب و حيا و شرم

۴-  افكار رويايي ، گوشه گيري ، درون گرايي

۵-  خود شيفتگي ، خود آرايي ، خود نمايي

۶-  دوستي ومحبت

۷- خشم ، ناسازگاري و پرخاشگري

۸- استقلال طلبي

 

۴- رشد اجتماعي :

دوره نوجواني ، دوره نوسانها ، فعاليت ها و رفتارهاي  هيجان انگيز در بعد اجتماعي  است گرچه نوجوان به نظر بزرگسالان  اهميت مي دهد . اما انديشه هاي همسالان خود را به بزرگسالان  ترجيح مي دهد و سعي مي كند در ميان  انها پذيرفته شده و نقش داشته باشد.

 

۱- رشد اخلاقي :

رشد اخلاقي با رشد  اجتماعي ارتباط نزديكي دارد و براي ادامه زندگي سالم و سازنده ضروري است ، بطور معمول صفات اخلاقي مطلوب اكتسابي هستند .

 

انواع اختلالات رواني و رفتاري در نوجوانان

۱- رفتارهاي ناهنجار اجتماعي :

خود سري و مخالفت با والدين ،  معلم و پزشك – عدم شركت در رويدادهاي خانوادگي و جدال با خواهران و برادران ، ايجاد موانع در راه تحصيل ، زندگي خانوادگي .

 

۲- افسردگي :

گوشه گيري و در خود فرو رفتن در سنين نوجواني تا حدودي طبيعي است اما اگر از حد طبيعي  تجاوز كند بعنوان اختلال افسردگي بايد مورد توجه قرار گيرد.

افسردگي عبارت از بروز علائم افسردگي بيش از هفته اي ۳ بار و هر بار بيش از ۳ ساعت در نوجوانان بصورت غم واندوه ،بيحوصلگي ،بيقراري و اشكال درتمركز مي باشد.  احساس بي علاقه گي نسبت  به همه چيز ، گريه كردن هاي مكرر ، لذت نبردن از زيباييهاي زندگي و …

با مشاوره روانپزشكي و درمانهاي مختلف غير داروئي و داروئي مي توان به آنها خاتمه داد.

 

۳- رفتارهاي خشونت آميز:

رفتارهاي خطر آفرين در اثر مصرف مواد مخدر  تشديد مي شوند و منجر به حوادث مختلف   مثل فقر  و خودكشي ، به خصوص در ميان  نوجوانان پسر مي گردد .

 

۴- مشكلات تحصيلي  :

دشواري هاي رواني يا محيطي زمينه ساز اين مشكلات هستند .

 مدرسه هراسي ، مدرسه گريزي و عدم پيشرفت تحصيلي  نمونه هايي از مشكلات تحصيلي هستند .

 

۵- هراس از مدرسه و منزل :

گريز از خانه نشانه فشار محيط – بد رفتاريها ، مشكلات رواني خود نوجوان است . رفتار صحيح با نوجوان و حل به موقع و درست مشكلات  از بروز اين رفتارها پيشگيري مي كند.

 

۶- بيماريهاي وخيم رواني :

پيكوز ، اسكيزوفرني ، در جريان فشارهاي هيجاني ديده مي شود . معمولاً سايكوز بزرگسالان با پشت سر گذاشتن  يك دوره سايكوز در نوجواني همراه است .

  

الف- مهارتهاي شاد زيستن

 زندگي تغيير پذير است اگر خودمان را تغيير دهيم

با خودتان رقابت كنيد نه با ديگران

 شما در هر مرحله و رتبه اي از ثروت ، دانايي و قدرت و منزلت اجتماعي كه باشيد مسلماً افرادي بالاتر از شما وجود دارند . به جاي انكه  سعي كنيد به ديگران برسيد سعي داشته باشيد كه توانايي هاي خود را روز به روز افزايش دهيد .

 اگر هدف شما حد بالاي هر چيز باشد اگر به آن نرسيد مسلماً شكست خورده ايد اما اگر مقصد شما رسيدن از يك نقطه به نقطه بالاتر و نه بالاترين نقطه باشد احتمال كاميابي شما قطعاً بيشتر است و مسلماً آدمهايي كه احساس  پيروزي و موفقيت مي كنند از نظر رواني سالمترند .

هدفمند زندگي كنيم و براي رسيدن به هدف نقاط قوت و ضعف خود را بشناسيم .

ب- براي شاد زيستن تلاش كنيد.

براي داشتن يك زندگي شاد ، به تلاش نيازمنديم و نگرش ها در اين مورد بسيار با اهميت است . تلاش امتياز و شوق انسان براي يادگيري ، خود آزمايي آزمايش و تجربه است .

 اشتباه عده اي از مردم اين است كه تنها براي رسيدن به يك هدف كه همان هدف نهائي است تلاش مي كنند و نه براي لذت بردن از كار كردن .

 و به همين علت است كه وقتي به اهداف مورد نظر نمي رسند مايوس وافسرده مي شوند .

اگر ما به خاطر دوست داشتن و لذت از كار ، آن را به انجام برسانيم ديگر شكي وجود نخواهد داشت ، نتايج خود به خود عايد مي شود .

ج: محدوديت هاي خود را قبول كنيد :

 انتظارات نامعقول از خود نداشته باشيد و قبول كنيد كه خداوند در وجود شما استعدادها و محدوديت هايي قرار داده است كه با آگاهي از آنها  مي توانيد انتظارات از خود را عقلاني و منطقي كنيد .

 اگر هوش شما در حد متوسط است از خود انتظار  نداشته باشيد كه به مراتب علمي كه نوابغ و سرامدان دست يافته اند نايل شويد .

 اگر از نظر رواني قدرت تحمل تنش و فشار را نداريد مسئوليت هاي سنگين وپر استرس را نپذيريد ، و سلامت رواني خود را به خطر نيندازيد ، زيرا در اين موقعيت ها احتمال شكست و ناكامي به مراتب بيشتر است .

 

آيا براي شاد زيستن دانش و مهارتي كسب نموده ايد ؟

براي شاد زيستن مهارتهايي وجود دارد كه با بهره گيري از انها مي توانيد نقش موثري  در شاد زيستن خود داشته باشيد .

 

الف- در زمان حال زندگي كنيد :

آرامش ذهني و كارآئي فردي ما به ميزان توانايي براي زيستن در لحظه حال بستگي دارد ، گذشته از ديروز و اتفاقاتي كه افتاده و آنچه فردا ممكن است پيش بيايد ، حال جايي است كه ما در آن هستيم .

 از اين ديدگاه كليد شادي و خوشحالي ما در متمركز كردن ذهن در لحظه حال است . يكي از نكات خوب و مهم در مورد بچه ها اين است كه آنها خود را بطور كامل در لحظه حال غرق مي كنند. كاملاً درگير فعاليت هاي كنوني خود مي شوند كه اين فعاليت ها حتي ممكن است تماشاي يك  پروان ، نقاشي كردن و هر چيز ديگر باشد كه كودك انرژي خود را صرف آن مي كند .

اما وقتي بزرگ مي شويم همزمان هنر فكر كردن و نگران بودن را ياد مي گيريم ، به مشكلات گذشته و آينده اجازه مي دهيم كه در زمان حال ما جمع شوند ، همچنين ياد مي گيريم كه لذت ها و شادي هاي خود را به عقب بياندازيم و به اين اميد باشيم كه شايد آينده بهتر از حال باشد .

 

ب: لبخند بزنيد  :

خوشرو بودن نه تنها از شدت تنشها و استرسهاي فردي مي كاهد بلكه باعث مي شود اطرافيان شخصي و كساني كه بنحوي با او ارتباط دارند ، با حضور او احساس راحتي ، شادماني و تجديد روحيه كنند و با برخورد مناسب خود موجب افزايش اعتماد بنفس و شادماني وي را  فراهم  آورند .

 

ج : گاهي كودك شويد :

گاهي لازم است مانند بچه ها و دنياي شاد و آزاد و بي غل و غش آنها كمي خود را رها كنيد ، بخنديد ، شوخي كنيد ، شوخ طبعي را در خود پرورش داده و گاهي از بازي كردن لذت ببريد ، نقاب بزرگسالي را براي تفريح و خوشي برداشته و هميشه سنگين ، منظم و جدي نبوده و نسبت به جهان با شكوهي كه در آن زندگي مي كنيم احساس حرمت  و شگفتي داشته باشيد .

د: قاطع باشيد :

قاطعيت به معناي ابراز خشم و پرخاشگري نيست بلكه به آن معناست كه خواسته ها و احساسات خود را صريح و بي پرده و بدون  اضطراب  يا خشونت و تندي بيان كنيد و در مقابل خواسته ها و توقعات نامعقول ديگران مقاومت نماييد .

چنين برخوردي هم باعث افزايش عزت نفس و حس احترام به خود مي شود و هم مانع از آن مي شود كه با فرو خوردن و عدم بيان احساس خود نسبت به اطرافيان و خواسته هاي نامعقول آنها ، قلب خود را پر از بغض و كينه نسبت به آنها نماييم .

 

هـ - اوقاتي را براي خود اختصاص دهيد :

به ياد داشته باشيد كه جسم و روان شما حقوقي دارند كه هيچ كس بيش از شما شايسته برآوردن آن حقوق نيست . لازم است انسان در زمانهاي خاصي فقط براي خود زندگي كند و آنچه را دوست دارد انجام دهد و به آنچه علاقمند است بپردازد و در غير اينصورت نقش  حاصل از كارها و مسئوليت هاي اجباري و گاه نامطلوب ، او را از پاي در خواهد آورد . مطمئناً كساني  مي توانند به ديگران احترام  بگذارند و به جامعه خود  خدمتي كنند كه در درجه اول  به خود بعنوان يك انساني كه جانشين خداوند در طبيعت است احترام بگذارند و جاي حود را با پرداختن بيش از حد به تكاليف و غفلت از حقوق خود فرسوده نسازند .

 

تغذيه در دوران بلوغ

تغذیه در دوران نوجوانی و بلوغ اهمیت زیادی دارد . زیرا نوجوانان و جوانان به دلیل سوخت و ساز بالای بدن و فعالیت زیاد به انرژی بیشتری نیاز دارند . البته لازم به ذکر است که پرخوری زیاد در این دوران سبب چاقی بیش از حد نوجوان خواهد شد . تا جایی که ،‌ گاهی نوجوان برای حفظ تناسب اندام ناچار به رژیم گرفتن می شود .تغذیه در دوران نوجوانی و بلوغ اهمیت زیادی دارد . زیرا نوجوانان و جوانان به دلیل سوخت و ساز بالای بدن و فعالیت زیاد به انرژی بیشتری نیاز دارند . البته لازم به ذکر است که پرخوری زیاد در این دوران سبب چاقی بیش از حد نوجوان خواهد شد . تا جایی که ،‌ گاهی نوجوان برای حفظ تناسب اندام ناچار به رژیم گرفتن می شود .بنابراین در صورتی که تغذیه مناسب باشد و تمام مواد لازم به بدن برسد ، هم انرژی مورد نیاز نوجوان به حد کافی تأمین خواهد شد و هم نیازی به رژیم خاص غذایی وجود نخواهد داشت .صبحانه وعده غذایی مهمی برای نوجوانان است . زیرا صبحانه ناکافی یا کم کالری گاهی می تواند زمینه ساز کمبودهای تغذیه ای شود . توصیه می شود که در برنامه غذایی نوجوانان سه گروه اصلی مواد غذایی شامل : چربی ها ، مواد قندی و نشاسته ای و پروتئین ها حتماً وجود داشته باشد . البته مصرف زیاد قندهای ساده مثل نوشابه های گازدار ، شکلات ،‌ آب نبات و سایر موادی که فقط انرژی زا هستند و ارزش غذایی ندارند باید محدود شوند و به جای آنها از مواد نشاسته ای مانند برنج ، نان و سیب زمینی استفاده شود .همانگونه که اشاره شد یکی از مواد مورد نیاز بدن ، پروتئین ( حیوانی و گیاهی ) است . نیاز به این ماده در دوران بلوغ به دلیل سریعتر شدن رشد و افزایش حجم عضلات بیشتر می شود . پروتئین های حیوانی در تخم مرغ ،‌گوشت ، پنیر و شیر و پروتئین های گیاهی در غلات و حبوبات وجود دارد . مصرف روزانه ۴۵ تا ۷۲ گرم پروتئین توصیه می شود .

مشكلات تغذيه اي : نوجواني دوران رشد سريع جسماني و افزايش نيازهاي تغذيه اي به منظور افزايش توده عضلاني بدن و ذخيره سازي مواد غذايي در بدن مي باشد. ميزان  نياز دختران نوجوان به آهن در اين سنين بلوغ 10 درصد بيش تر از پسران است كه علت آن خونريزي دوران قاعدگي است  و دختران بايستي به ازاي روزهاي قاعدگي (يعني 7 روز) يا هفته اي يكبار قرص آهن مصرف نمايند.

كمبودهاي تغذيه اي كه از مصرف ناكافي موادغذايي (كمتر از نياز غذايي روزانه) كه در دراز مدت ناشي مي شود.

• كمبودهاي خاص مانند كم خوني فقر آهن و كمبود ويتامين آ و يد.

• پرخوري (سوء تغذيه ناشي از پرخوري) مصرف نامتعادل و مقدار بيش از حد مواد غذايي مانند نشاسته، شكر و چربي در دراز مدت ناشي مي شود و از تظاهرات شايع آن چاقي مي باشد.

• پوسيدگي دندان، مشكل بهداشتي در ارتباط با مصرف بيش از حد مواد شيرين مانند آب نبات، شكلات، بستني ، كيك و نوشابه هاي شيرين به همراه غذا يا ميان وعده هاي غذايي مي باشد. بنابراين بايد نيازهاي تغذيه اي افزايش يافته در نوجوان، شناسايي و عادات غذايي ذكر شده رعايت شود

• داشتن رژيم غذايي كامل و غني (شامل حبوبات، غلات، شير، گوشت و سبزيجات)

• كنترل پرخوري

• كاهش دريافت شيريني جات و ميان وعده هاي غذايي

• انجام ورزش منظم

• كنترل بيماريهاي انگلي

• كنترل كمبود مواد موجود در محيط مانند فلورايد ويد

آرمان عارفي بازدید : 9 دوشنبه 03 آذر 1393 نظرات (0)
«لاَ تَقسُرُوا أَولاَدَكُم عَلَى آدابِكُم فَإِنَّهُم مَخلُوقُونَ لِزَمَانِ غَير زَمَانِكُم‏:فرزندان خود را مجبور نکنید هرگونه آداب و عادات شما را فرا بگیرند و الزاماً در هر رفتاری از شما تقلید کنند، چون آنان برای زمان غیر زمان شما آفریده شده‌اند».
اغلب پدران عادت کرده‌اند که پس از یک روز کاری خسته کننده، به محض ورود به منزل، با شور و شوق وصف‌ناپذیر و سر و صدای شادی آور پسر پنج ـ شش ساله‌ی خود رو به رو شوند. لیکن پس از گذشت چند سال، کودک دل‌نشین خود را در هیأت نوجوانی سیزده ساله می‌بیند که به ندرت از اتاقش بیرون می‌آید و هنگام رو ‌به ‌رو شدن با دیگران به یک سلام مختصر و ساده بسنده می‌کند؛ و یا بیشتر مادرانی که سنگ صبور دختر دبستانی خود بوده و به همه‌ی حرف‌های او با اشتیاق گوش می‌داده‌اند، حال نوجوانی را پیش رو دارند که جز به وقت ضرورت لب به سخن نمی‌گشاید و حتّی حرف‌های مهمّش را به خاله و عمّه‌اش می‌گوید. چیزی که دوره‌ی نوجوانی را برای والدین عجیب و شگفت انگیز و یا مبهم و غیر قابل شناخت می‌کند تغییر و تحوّلات گسترده‌ی آن است چرا که نوجوانی دوره‌ی دگرگونی‌های بنیادی در تمامی عرصه‌های وجودی انسان است.
جریان زندگی انسان همانند رودخانه‌ای است که از کنار سرزمین‌های مختلف می‌گذرد و سرانجام به دریا می‌پیوندد. نوجوانی یا دوران بلوغ از متنوّع‌ترین و پیچیده‌ترین چشم اندازهای این مسیر طولانی است. همه‌ی آن‌هایی که به نوعی با نوجوان سر و کار دارند برایشان مهم است که چه رفتاری را در این دوران باید با او در پیش گیرند.
 باید گفت: این «نگرش»‌ها و «بینش»‌ها هستند که «روش»‌ها را می‌آفرینند و هر شیوه‌ی رفتاری «برآیند» چشم اندازهای ما نسبت به آن موضوع است؛ پس برای دست‌یابی به اصول صحیح رفتار با نوجوان، لازم است نسبت به او (خواسته‌ها، نیازها، بحران‌ها، آسیب‌ها... ) شناخت علمی کسب نمود. اتومبیلی را در نظر بگیرید که در جاده‌ی آسفالت و عریضی با سرعت در حال حرکت است. راننده پس از طی مسافتی بدون علایم هشدار دهنده‌ی کافی، ناگهان در مقابل خود جادّه‌‌ی خاکی و پر از دست انداز و مانع را مشاهده می‌کند؛ بلافاصله از سرعت خود می‌کاهد و با احتیاط کامل از کنار موانع عبور می‌کند. سلامت راننده و اتومبیل در گرو رؤیت دقیق موانع، تنظیم سرعت، صبر و خویشتن داری راننده است و گرنه امکان هرگونه تصادم، اصطکاک و آسیب‌دیدگی به شد‌ّت وجود دارد. (شرفی، ص22)
اگر در مثال فوق، جادّه‌ی زندگی را جای‌گزین نماییم، دوره‌ی نوجوانی همان بخش خاکی و پر درد سر مسیر حرکت اتومبیل است. طبیعی است در صورتی نوجوان این مسیر را به سلامت طی می‌کند که ضمن شناخت کامل مسیر آگاه و در برخورد با موانع و دست اندازها، شکیبا و دقیق باشد که مستلزم این است که همیارانی خوب و آگاه داشته باشد تا پیش از حادثه، او را راهنمایی نمایند و در زمان احتمال حادثه نیز، همراهیش کنند.
در این دوره، نوجوان، کودکی خود را پشت سر گذاشته است و احساس بزرگ شدن می‌کند خصوصاً این که تغییرات را در خود متوجه می‌شود، امّا هنوز آن قدر هم بزرگ نشده است تا بتواند خود را در دوره‌ی جوانی بیابد. در واقع بر روی پلی راه می‌رود که در یک سوی آن که پشت سر اوست دوران کودکی و در دیگر سو که پیش‌روی اوست دوران جوانی‌اش قرار دارد. بنابراین در شرایطی از زمان است که خانواده نه از او رفتار کودکانه را می‌پذیرد و نه بزرگش می‌داند که او را مستقل و آزاد گذارد. این‌جاست که ممکن است دچار تنش‌های ناهنجار و بحران‌های جوانی شود. پس بر والدین، معلّمان و مربّیان است که با شناخت دقیق‌تر از دوران نوجوانی، او را یاری نمایند چرا که نوجوان در این دوران، درگیر دو بحران حسّاس هوّیت و بلوغ است و در کنار آن نیازهای اساسی دارد که اگر این بحران‌ها به شیوه‌ی صحیح و متعادل مدیریت نشود و نیازهای اساسی او ارضاء نگردد و پاسخ مناسبی نبیند، دچار آسیب‌های جدّیِ فردی، خانوادگی و اجتماعی می‌گردد. در این جا به جهت آشنایی بیشتر والدین و مربیان عزیز با این دوران، به طور مختصر گذری بر این نیازها و بحران‌ها می‌نماییم.
نیازهای دوران نوجوانی
هر رفتاری که از انسان سر می‌زند به منظور برآورده شدن یکی از نیازها و خواسته‌های بدنی و روانی او می‌باشد. اگر بتوانیم نیازهای مهم نوجوانی را بشناسیم، می‌توانیم او را یاری کنیم تا آن‌ها را به خوبی و از طریق صحیح میسّر و ارضا نماید. از این طریق بهترین کمک را به نوجوان خود کرده‌اید تا بدون دغدغه و نگرانی این مسیر حساس را طیّ نماید.
نیازهای اساسی بشر را به دو دسته تقسیم کرده اند:
1ـ نیازهای بدنی یا زیستی که نیازهای اوّلیه نامیده می‌شوند و بدون ارضای آن‌ها، زندگی میسّر نیست. مانند: نیاز به غذا، خواب و... .
2ـ نیازهای روانی یا ثانویه که در برگیرنده‌ی نیازهای عاطفی، ذهنی، اجتماعی، انسانی و... می‌باشد که عدم ارضای آن‌ها موجب پیدایش اختلالات، ناراحتی‌ها و بیماری‌های روانی گشته و تعادل عاطفی فرد را به هم می‌زند. بسیاری از ناامیدی‌ها، افسردگی‌ها، نگرانی‌ها، بزهکاری و... ناشی از عدم ارضای صحیح این نیازهای روانی است. (رک: خدایاری فرد، ص30)
1ـ نیاز به مهربانی و محبّت و قدردانی
رابطه‌ی نزدیک محبّت‌آمیز با چند شخص مؤثّر در زندگی غالباً ایجاد رضایت می‌کند. خانواده عموماً یکی از کانون‌های گرم و محبت‌زا بوده است و کمبود و فقدان آن تأثیرات سوء و ضایعات دردناکی در روح افراد به وجود آورده، روابط آن‌ها را با دیگران تحت تأثیر قرار می‌دهد. کمبود محبّت چون اغلب موجب تحقیر و کوچک شدن فرد نیز می‌شود، در او ایجاد عقده‌ی حقارت می‌کند و وی را حسود و کینه‌توز می‌نماید و یا باعث ایجاد احساس تنهایی و انزوا می‌گردد، و اگر نوجوان از محبت در کانون خانواده سیراب نشود، آن را در خارج از خانواده جست‌و‌جو می‌نماید که زمینه‌ی بسیاری از فریب‌ها و انحرافات از همین جا فراهم می‌شود. (همان، ص31)
2ـ نیاز به امنیت و آسایش خاطر
هر انسانی می‌خواهد مطمئن باشد که کسی به حریم آزادی او تجاوز نخواهد کرد و مال و جان و آبرو و شخصیتش در امان است، زیرا که ترس و اضطراب این که مورد تهدید واقع شود، ایجاد نگرانی در فرد می‌کند. زیرا هر فردی می‌خواهد که اطمینان خاطر پیدا کند که در مواقع سختی و ناراحتی و بیچارگی تنها نخواهد ماند و دیگران کمک کننده و حامی او هستند و عدم این اطمینان اثرات ناگواری در رفتار او دارد. نوجوان در جامعه‌ی ما نیازمند دنیایی است سازمان یافته، امن، منظم، قابل پیش‌بینی و قانونی که بتواند روی آن حساب کند و در آن حوادث غیر منتظره، غیر قابل کنترل، گیج کننده و یا خطرناک... رخ ندهد. (همان)
3ـ نیاز به احساس محبوبیت و مورد قبول گروه همسالان واقع شدن(رک: سبحانی نیا، ص55)
این دوره، دوره تنهایی است بدون توجه به تعداد دوستانی که نوجوان دارد، او همیشه در درون خود احساس خلاء می‌کند. این احساس تنهایی که به مراحل رشد مربوط می‌شود، جوان را بر آن می‌دارد که با همسالان خود ارتباط برقرار کند. بنابراین، دوستی‌ها در این دوره براساس نیاز اجتماعی شکل می‌گیرد و نوجوان بالغ به دوستان خود وفادار است تا جایی که هیچ انتقادی را درباره‌ی آن‌ها نمی‌پذیرد. محبوبیت نوجوانان و جوانان در گروه همسالان تابع توانایی انجام دادن اموری است که در گروه اجتماعی آن‌ها موجب کسب وجهه می‌شود. هم چنین برای نوجوان مهم است که مقبول خانواده و مورد پذیرش والدین باشد و احساس کند که از موقعیت مطلوب و قابل قبولی در میان خانواده اش برخوردار است. اما آن چه واضح و مبیّن می‌باشد، این است که گاهی اوقات معیارهای گروهی بیشتر از معیارهای خانواده و مدرسه در رفتار نوجوان تأثیر دارد و نوجوان تلاش می‌کند در اثر معاشرت و رابطه‌ی صمیمانه با آن‌ها هم خود را مطابق معیارهایشان سازد و هم توانایی و استعدادهای خود را در حدّ اعلا نشان دهد و رضایت خاطر کسب کند؛ زیرا گروه، نیاز مبرم نوجوان به برقراری تماس، روابط صمیمانه و تعلق را به خوبی ارضا می‌کند حتی اگر گروه از نوع مخرب و ضد اجتماع باشد. (خدایاری فرد، ص32)
در نتیجه بودن در کنار آنان و بیان راز دل به دوستان، سبب آرامش روحی آن‌ها و تقلیل کشمکش‌های روانی او می‌شود.
4ـ نیاز به استقلال
استقلال طلبی یکی دیگر از نیازها و ویژگی‌های دوره نوجوانی است. نوجوان دیگر کودک نیست. احساس می‌کند بزرگ شده است و می‌تواند در کارها، خودش تصمیم بگیرد و می‌خواهد هر چه زودتر روی پای خود بایستد و نیاز دارد بداند زندگی‌اش زیر فرمان خودش است و دیگران بدان شکل نمی‌بخشند. اگر این نیاز با تحکم و برخورد خشونت‌آمیز والدین مواجه گردد، به سرکشی و طغیان منجر می‌شود. (همان، ص34)
5ـ نیاز به مذهب و فلسفه‌ی حیات (رک: شرفی، ص325)
نوجوانان در این مرحله از زندگی گرایش خاصّی به مسایل دینی و معنوی پیدا می‌کنند و عقاید مذهبی‌شان شکل مجرّد و متعالی به خود می‌گیرد. در دوره‌ی خردسالی کودک با سؤالات بی‌شمار خود دست به گریبان می‌شود و اندیشه‌های نارسایی را به دست می‌آورد ولی تنها در دوره‌ی نوجوانی است که او به یک نظر پا برجا و استوار درباره‌ی معنی و مفهوم حیات معتقد می‌شود. به همین سبب است که دوره‌ی نوجوانی را مرحله‌ی تردید دینی می‌نامند که این تغییرات در این دوره به سه شکل ظاهر می‌گردد: 1ـ دوره‌ی بیداری دینی: در این مرحله، نوجوان علاقمند است همانند والدین خود، آداب و رسوم دینی را انجام دهد. 2ـ دوره‌ی پرسشگری: در این دوره به انتقاد از مفاهیم پذیرفته‌ی دینی می‌پردازد و پرسش‌های متعدّد و متنوّعی مطرح می‌کند. می‌کوشد به حقایق دست یابد و نیازهای خود را پاسخ دهد.
3ـ دوره‌ی بازسازی دینی: نوجوان احساس می‌کند که به حقایق دینی تازه‌ای نیاز دارد. بنابراین با توجّه به رشد شناختی در دوره‌ی نوجوانی (مرحله‌ی تفکّر انتزاعی)، قضاوت‌های نوجوان با گذشته تفاوت داشته و به دنبال چرایی و چگونگی امور و رخدادها می‌باشد؛ بنابراین در زمینه‌ی دینی از طریق استدلال باید مسایل را برایش تشریح کرد. نکته‌ی بسیار مهم و حساس این است که والدین و مربّیان و اطرافیان نوجوان باید بدانند که در این دوره تا حدّ امکان از امرو نهی کردن پرهیز نموده و با نوجوان به عنوان یک مشاور رفتار نمایند و برای تفکّر، اظهار نظر و پرسش‌های او ارزش قایل شوند و صبورانه برخورد کنند. در غیر این صورت دچار آسیب‌های جدّی‌ در زمینه‌ی اعتقادات و مسایل مذهبی شده و چه بسا از دین زده شود.
 
بحران‌های دوره‌ی نوجوانی
نوجوانی دور‌ه‌ای است که در آن فرد، نه تنها از نظر فیزیکی، بلکه از نظر روحی، فکری و ذهنی هم دچار تغییرات اساسی می‌شود. به همین دلیل است که این دوره، مرحله‌ای مهم در زندگی هر فرد به شمار می‌رود و که یک انقلاب و دگرگونی بزرگ در بسیاری از خانواده‌ها بروز می‌کند. در نتیجه مخاطب شناسی در گفت و گوی با نوجوان نکته‌ای است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت که متأسفانه بسیاری از مشکلاتی که در نحوه‌ی ارتباط گیری با نوجوان وجود دارد از آن سرچشمه می‌گیرد. نوجوان در این مرحله از زندگی با دو بحران بسیار مهم و سرنوشت ساز هویّت و بلوغ مواجه می‌شود که عدم آگاهی والدین و مربّیان و حتّی خود نوجوان از این دو بحران و چگونگی برخورد و رفتار با نوجوان، حایز اهمّیت است. بنابه همین دلیل در این جا سعی می‌کنیم تا مختصر مطالبی را در جهت آشنایی بیشتر بیان نماییم.
 
1ـ بحران هویت
«هویتی را که نوجوان در صدد است تا به طور روشن با آن مواجه شود، این است که «او کیست؟» نقشی را که باید در جامعه ایفا نماید، چیست؟ آیا او یک کودک است یا بزرگ سال؟ آیا او توانایی آن را دارد که روزی به عنوان همسر یا پدر باشد؟ آیا او علی‌رغم نژاد، مذهب یا زمینه‌های ملّی که او را از نظر مردم کم ارزش جلوه می‌دهد، احساس اعتماد به نفس دارد؟» (شرفی، ص44)
یکی از پدیده‌هایی که از سال‌های پایانی نوجوانی آغاز می‌شود و می‌تواند در سال‌های جوانی نیز ادامه یابد، بحران هویّت است. از نظر روان شناسان جست و جوی هویت، مهم ترین ویژگی متمایز کننده‌ی نوجوانی، از مراحل دیگر زندگی است. چرا که نوجوان وظیفه‌ی عمده‌ی خود را کسب احساس هویت می‌داند و می‌خواهد بداند که: من چه کسی هستم؟ به کجا تعلّق دارم و به کجا می‌روم؟
او که در طول دوران کودکی‌اش تمام مسایلش به دست پدر و مادر حلّ و فصل می‌شده است اکنون به تلاش و تقلّایی طاقت‌فرسا دست می‌زند تا به تعریفی یک‌پارچه از هستی فردی خویش دست یابد و هم چون آزمایش‌گری چیره دست نقش‌های مختلف را یک به یک می‌آزماید تا ویژگی‌های منحصر به فرد و یگانه را یافته و معجونی بی‌همتا برای خویش بسازد، و همه‌ی این‌ها در حالی اتّفاق می‌افتد که او تجربه‌ی لازم را ندارد امّا می‌خواهد خودش درباره‌ی خویشتن خویش تصمیم بگیرد. بنابراین برای این که خود را از این سردرگمی و گیجی و گم گشتگی خارج سازد و به ثبات هویّت برسد، به اندیشه‌های گوناگونی رو می‌آورد، علایق متنوع و گاه متّضاد پیدا می‌کند و رفتارهای متعدّد را در پیش می‌گیرد؛ چون می‌خواهد خودش بیازماید و انتخاب کند، چارچوب شخصیتش را تعیین کند، اعتقاداتش را مشخص نماید و... و این‌ها همگی تنها به امید دست‌یابی به ارزش‌های زندگی و هویّت فردی است. (رک: فرهی و دل آذر، ص43) و در این راه پر پیچ و خم و حساس و دشوار چنان چه از همیاری و همراهی آگاهانه‌ی والدین، معلّمان و دوستان و سایر افراد تأثیرگذار برخوردار نباشد چه بسا به شکستی تلخ و دردناک گرفتار آید.
یافتن پاسخی مطمئن و متقاعد کننده برای این گونه سؤالات [از کجا آمده‌ام؟ چه کاری باید بکنم؟ سرانجام من چیست؟] همان یافتن هویت یا خود ماست. در آموزه‌های دینی هر چند با خصوصیات مذکور طرح نشده ولی از عبارت‌ها و اشارت‌های دیگر می‌توان حقیقت «هویت» و «خود» را استخراج کرد: امام علی (علیه‌السلام) فرموده‌اند: «رَحَمَ اللهُ اِمرءاً عَلَی مِن أینَ وَ فی أین وَ اِلی أینَ: آن کسی که بداند از کجا آمده، در کجاست و به کجا رهسپار خواهد شد، مشمول رحمت الهی خواهد شد». (سبحانی نیا، ص19)
نوجوانی که به دنبال استقلال شخصیت و احراز هویت برای خویش است، در صدد یافتن کامل‌ترین مدل، بارها و بارها آزمایش می‌کند. یک هویّت کامل هویّتی است که تمامی اقسام مربوطه را در برمی‌گیرد. (سبحانی نیا، صص31-23)
1ـ هویّت فردی: منظور از هویّت فردی شناخت توانایی‌ها، قابلیت‌ها و ویژگی‌های رشد و تحوّل و نیازهای اساسی روان است. در واقع هویّت فردی با خودشناسی رابطه‌ی مستقیم دارد.
2ـ هویّت اجتماعی: یعنی مورد مطالعه قرار دادن فرد از جنبه‌ی نقش‌ها و وظایف اجتماعی‌اش و متقابلاً انتظارات جامعه از وی مثل انتخاب شغل، ادامه‌ی تحصیل و... .
3ـ هویّت خانوادگی: منظور تعیین نسبت میان جوان و خانواده‌ی او و پیوندهای طرفین است.
4ـ هویّت دینی: رابطه‌ی آدمی و نحوه‌ی تعلّقش با دین که نتیجه‌ی آن، احساس مسئولیت در قبال ارزش‌ها و باورهای دینی است.
5ـ هویّت ملّی: تکیه بر میراث گذشته و مفاخر ارزشمند و درک ویژگی‌ها و صفات ممیزه‌ی یک ملّت.
6ـ هویّت فرهنگی: هویّت فرهنگی، همان نقشی است که فرد در حوزه‌ی عادت‌ها و باورها ایفا می‌کند.
به طور خلاصه در تمامی موارد جامعه نقش بسیار مهمّی در شکل‌دهی هویت دارد چرا که ما در خانواده به دنیا می‌آییم، در مدرسه به تحصیل می‌پردازیم، با دوستانمان معاشرت داریم و در اجتماع رفت و آمد می‌کنیم؛ به واقع ما محصور جامعه هستیم.
پس اگر هویت شخصی نوجوان در طول این دوران و براساس تجربیات حاصل از برخوردها و همراهی‌های صحیح خانواده و اجتماع، به تدریج ایجاد شود و نوجوان بتواند خودِ اصیلِ خویش را بیابد، تعادل روحی، روانی و عاطفی وی تضمین شده و به اهداف و ارزش‌های والای انسانی دست می‌یابد؛ در غیر این صورت سرخوردگی و عدم اعتماد جای‌گزین اعتماد، گوشه‌گیری و منزوی شدن جای‌گزین تماس و ارتباط با مردم می‌شود و رکود جای تحرک را می‌گیرد و به جای خودآگاهی و تشکیل هویّت مثبت، دچار ابهام در نقش خود می‌شود هم‌چنین هماهنگی و تعادل روانی او به هم می‌خورد و در نهایت دچار بحران هویّت می‌گردد.
به دنبال بحران هویّت جوان گرفتار احساس بیگانگی (تنهایی و جدایی) کرده، به دنبال اشتغال‌های بی هدف می‌رود و چون نقش مؤثّری برای خویشتن نمی‌یابد خود را به هر موضوعی که در دست‌رس اوست مشغول نموده و انرژی‌اش را صرف می‌کند؛ مانند مکالمات بی‌هدف تلفنی، همراهی کردن دوستان در کشیدن سیگار و... . در این حال به دلیل فقدان هویّت همیشه منتظر است تا دیگران برایش تصمیم بگیرند و شخصیت قایل شوند. ابتکار و خلّاقیت و عمل از دستش خارج شده و سر رشته‌ی زندگی اش را به دیگران می‌سپارد؛ یعنی دارای شخصیتی منفعل می‌گردد.
هم چنین لازم است بدانیم که نوجوان به هنگام بحران هویّت، در سه مورد یا بیشتر از موارد زیر دچار تردید و شک است: 1ـ اهداف بلند مدّت؛ 2ـ انتخاب شغل؛ 3ـ الگوی رفتاری؛ 4ـ رفتار و تمایل جنسی؛ 5ـ تشخیص مذهبی؛ 6ـ نظام ارزش‌های اخلاقی و 7ـ تعهد گروهی. 
 
2ـ بحران بلوغ
یکی از بحرانی‌ترین دوره‌های هر فرد، دوران بلوغ است. بلوغ مرحله‌ای از رشد است که برای همه‌ی نوجوانان اعم از پسر و دختر، خواه ناخواه حاصل می‌شود و دین پژوهان و روان‌شناسان تعبیرهای مختلفی از این دوره که حاکی از اهمّیت و حسّاسیت آن است، بیان کرده‌اند. تعابیری هم چون: دوران عدم انطباق، تب عقل، گره کور بین کودکی و پیری، موجی خروشان در اقیانوس زندگی، تولّدی دوباره، دوره‌ی کشف هویّت، ولادت دوم و... . (سبحانی‌نیا، ص41)
بلوغ در لغت به معنای رسیدگی و پختگی است و مشخّصه‌ی دورانی از زندگی محسوب می‌شود که فرد از دنیای کودکی فاصله می‌گیرد و در مسیر تکامل جسمی و روحی فرد قدم بر می‌دارد. (دهخدا، 276/11) پس از تولّد انسان وارد مرحله‌ی طفولیت شده، آن گاه به بلوغ و تشخیص می‌رسد. فرد بالغ خیر و صلاح خود را تشخیص می‌دهد و به مرحله‌ی استحکام و پا بر جایی شخصیت می‌رسد. دوره‌ی نوجوانی و بلوغ، زمان ابهام، سردرگمی و اشتباه کاری‌هاست.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نوجوانی را نوعی جنون دانسته و فرموده‌اند: «نوجوانی شعبه و شاخه‌ای از جنون است». 
گویا دوران نوجوانی دارای ابهام و پوشیدگی است. چرا که جنون از ماده‌ی «جنّ» به معنای پوشیدگی و استتار است. (دهخدا، 108/16) نوجوان واقعاً نمی‌داند چه چیزی در وجود او اتّفاق افتاده است. تغییرات عمومی بدن و حالات روانی آن چنان سریع و همه جانبه است که او را دچار تشویش و دل نگرانی می‌کند. تصمیم‌گیری‌ها را برای او مشکل می‌سازد و برخوردهای او را با خانواده و مردم سخت می‌کند. در بیان حضرت علی (علیه‌السلام) نوجوانی به نوعی مستی تشبیه شده است؛ گویا فرد شعور و آگاهی خود را از دست می‌دهد و در حالت مستی به سر می‌برد، در این دوره همه‌ی ارزش‌های او در هم ریخته است و جای پای استواری ندارد. دوره‌ی نوجوانی زمان قوّت و توانایی بدن و رشد جسمی است. از جمله‌ی این قوّت‌ها، قوای شهوانی است که در قرآن نیز به آن اشاره شده است. طبیعت وجود جوانان به گونه‌ای است که رقابت‌ها در آن جریان دارد و گاه شدّت می‌گیرد و نیز به صورتی است که می‌خواهند همه چیز را منحصر به خویش کنند تا جایی که مدّت‌ها طول می‌کشد که به خطای خود پی ببرند. نوجوانان تجربیات اندکی دارند و فراز و نشیب‌های زندگی را نیازموده‌اند و همین محدود بودن تجربه، گاهی آن‌ها را به سمت انحرافات می‌کشاند. وجود والدین دل‌سوز و مربّیان لایق و آگاه و جامعه‌ای سالم و تربیتی به موقع، می‌تواند از سقوط به انحراف کشیده شدن نوجوانان جلوگیری کند.
هر چند از واژه‌ی بلوغ (رسیدن و به حدّ رشد رسیدن) غالباً بلوغ جنسی و جسمی تداعی می‌شود، ولی با توجّه به موارد استعمال، می‌توان انواع بلوغ را چنین برشمرد: (رک: شرفی، صص38-36)
1ـ بلوغ شرعی (همان سنّ تکلیف دینی است).
2ـ بلوغ جسمی: با توجّه به تغییرات حاصل از ترشّحات هورمون‌ها و تغییر اندام‌های جسمانی، نوجوان نسبت به آن احساس نگرانی و اضطراب خواهد داشت و این در دختران بیشتر از پسران است. نگرانی‌هایی هم چون نگرانی نسبت به وضع جنسی، قدّ، وزن و حتّی ارتباط با دیگران و این که آیا عادی یا غیر عادّی رفتاری می‌کند و مدام می‌پرسد: من چگونه هستم و طرز تفکّر دیگران را نسبت به خودش می‌سنجد.
3ـ بلوغ جنسی: رسیدن به سنّ تولید مثل و بیدار شدن غدد جنسی.
4ـ بلوغ اجتماعی: رسیدن به سنّ قانونی که فرد مسئول رفتار خود می‌شود.
5ـ بلوغ روانی: رشد روان، پختگی، هوش و درک مفاهیم اخلاقی.
6ـ بلوغ شخصیتی: به طور مستقل تصمیم بگیرد، عمل نماید، اراده‌اش را اعمال کند و متکّی به خود باشد.
7ـ بلوغ عقلی: که قرآن از آن به نام «رشد» یاد کرده و استقلال اقتصادی و آزادی مالی برای یتیمان را مشروط به بلوغ جنسی و رشد عقلی می‌داند.
خصایص و ویژگی‌های دوران بلوغ
عمده‌ترین خصایص دوران بلوغ و نوجوانی که اعمال و رفتار نوجوان را تحت تأثیر قرار می‌دهند و خیلی از آن‌ها طبیعی می‌باشند عبارتنداز: (رک: خدایاری فرد، صص82-67)
ـ احساسات تند مانند خشم، بی حوصلگی، قهر کردن، فریاد زدن، زودرنجی، پرخاشگری و برانگیختگی شدید که همه با افزایش سن کاهش یافته و متعادل می‌گردد.
ـ احساس خستگی: نوجوان از بعضی فعّالیت‌های زندگی احساس خستگی می‌نماید و بعضاً کارها را نیمه تمام رها می‌کند و عجولانه تصمیم می‌گیرد.
ـ منزوی بودن: نوجوان تصوّر می‌کند که اطرافیان، او را درک نمی‌کنند و برخلاف میل باطنی او عمل می‌نمایند. حتّی گاهی دچار افسردگی نیز می‌شود.
ـ انتقام‌جویی، انتقاد، ترس و اضطراب، عصبی شدن، دلیل‌تراشی و... البتّه تمامی این موارد باید با درایت و آگاهی کامل، مسیردهی و سپری گردد در غیر این صورت برای جوان  مشکل ساز خواهد شد.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 2
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 27
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 3
  • بازدید سال : 7
  • بازدید کلی : 127